دیکشنری
داستان آبیدیک
full sail
fʊl se͡il
فارسی
1
عمومی
::
تبار، بابادبانهای گسترده، مجهز
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FULL OF IT
FULL OF OLD NICK
FULL OF ONESELF
FULL OF PRUNES
FULL OF RESOURCE
FULL OF THE DEVIL
FULL OF YEARS
FULL ORBED
FULL PAY
FULL PELT
FULL PENETRATION WELL
FULL PLATE
FULL POINT
FULL POWERS
FULL PRODUCT COSTS
FULL SAIL
FULL SCALE
FULL SCALE PROPELLER
FULL SCALE TUNNEL
FULL SCOPE SAFEGUARDS
FULL SERVICE ADVERTISING AGENCY
FULL SIZE
FULL SPEED AHEAD
FULL STEAM AHEAD
FULL STOP
FULL SUBTRACTOR
FULL SUMMER
FULL SWING
FULL TILT
FULL TIME
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید